-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 12 مهرماه سال 1385 23:58
حسرتینن اولورم یار ، اولورم آرتیغ یوخدو دوزوم. نئچه ایلدی سنه حسرت قالمیشام ،چکیب نئچه مدت قالیب اولمیب ، اولمز بو محبت . ساچلاریم آغاریب اما هله سنی اونودا بیلمیرم . اوزومنن سوروشورام نیه آیردیغ سن اوزگنین اولدون منسه اوزگنین ، هر حالدا خوشبخت سن اول سن . سئوگیلیم آخیر گوز یاشلاریم گویمیر دینجلا بو یارالاریم. اوریمده...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 20 مردادماه سال 1385 00:19
به احترام او... ترکی آلاهیم حاقیم اولماسادا قوی دانیشیم اورییم بوشالسین. هر شیی قادر سنسن اوزون وردون اوزون آلدین. بیر اونا شکر ادیرم کی هر نه وردون اونلارا دوزمیه صبردا وردین اما داها صبریمدا منی .... سئوگیلیم سن یاشاماسیندا من سنی اوز سئوگیمدا یاشادیرام چونکی منی یاشاداندا سنون سئوگیندیر . نقدر آجی اولسادا ، نقدر...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 1 خردادماه سال 1385 09:36
دایان اورگیم دایان دایان اورگیم دایان ، هارا گدیرسن ، داها کیمسیه اورک باغلاماق ایستیرسن ،داها کیمه اوزونو سیندرماق ایستیرسن. داها بسدی یالواریرام . هله اونون دردی من یاندریر . *** فلک آز وروب اورییمنن ؟ سنده ورماسین اولمازمی ؟ سنلا آرزولاریم واریدی .آرزولاریم اورگییمده بوغولدو. هله اوشاغلیغیمنان آلیشدیم آرزولاریمی...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 15 اردیبهشتماه سال 1385 14:48
به احترام او.... نه آغیر اولدو گ دیشین ، بله آغیر سنسیزلیگ اولارمی ؟ بیلیرسن سنسیز ناسیل یاشاییرام : اولورم ، جان ورییرم سنین اوغروندا . ایلردی سنین اوغروندا یازیرم . ینه هامان قلمدی ، ینه هامان کاغیذ . داغلارا باخیرام ینه دومان ینه کدر ، نه زامان دومان و کدر بیتجک . داغلاردا دومان گورنده یادیما دوشورسن ، اوندا دیر کی...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 27 فروردینماه سال 1385 21:42
سلام به همه ۲ سال گذاشت . ۲ سال از اولین آشناییمون گذشت . ثانیه به ثانیه اش ، لحظه به لحظه اش تو خاطرمه . خوشبخت بشه . به احترام او......... چه زیباست : در کنار تو بودن و در کنارت نفس کشیدن و به عشق و دنیای تو سوختن . **** و چه سخت و غم انگیز است : دور از تو زندگی کردن ، در حسرت نبودنت سوختن و به عشق و دنیای تو نرسیدن...
-
خزان
جمعه 30 دیماه سال 1384 18:59
به احترام او................. یکی در مرگِ شقایق یکی در فصل خزان و هر بار تو به من زندگانی بخشیدی! تو مهربانانه به من عاطفه بخشیدی! تو به من گفتی بمان و من ماندم! * مـــــاندم ! * من ماندم که با تو بروم به سر قله احساس . که قدم بزنیم در کوچه بن بست شکوه خالی از شک ...خالی از ترس ...خالی ازبیم* * من گاه با خود می گویم :...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 20 دیماه سال 1384 00:54
سلام به همه عزیزان امیدوارم که از این متن ترکی که ترجمش رو هم نوشتم خوشتون بیاد . حاسرت گد ، گده بیلدیون قدر گد. بوتون یولار سنون اولسون . اما اونوتماکی منیم کیمی کیمسه سنی سئوا بیلمز ،اوغروندا اولا بیلمز ، منیم اچیمدسن بوتون عومروما قادر ، بوتون ثانیه لر سنون فکرین منیم خایالیمدا و قلبیمده دیر . بو اوریم سنه گورا...
-
(تو رو تا قیامت دوست خواهم داشت )sani mahshara kadar sevajaeem
پنجشنبه 1 دیماه سال 1384 16:57
سلام به همه دلم بد جوری بهونشو می گیره .همیشه روزهای جمعه حال من اینجوریه. چون روزهای جمعه باهم تو یه کلاس هستیم. در هر حال یادش همیشه تو اعماق قلبمه و خاطره و یاد اونو از من فقط مرگ می تونه بگیره . امیدوارم که خوشبخت بشه kiyamat kopajakmesh kopsun donya yekelajakmesh yikilsin ban onu seveyorum belajayim gediyur...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 22 آذرماه سال 1384 20:39
به احترام او............ بی تو در دل کویر ،چون همیشه بی قرار خسته ام ز زندگی ،خسته ام ز روزگار سهم ما غریبه ها دوری و جدایی است لحظه لحظه می رود ،عمر ما در انتظار در جواب خواهشم ، همچنان نشسته ای ساکت و صمیمی و سر به زیر و با وقار ای نجیب سر به زیر ،ای بلند سرفراز بشکن این سکوت را حرف تازه ای بیار می دهی به این غزل...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 22 آذرماه سال 1384 13:23
یک نفر دلتنگ است یک نفر می گرید یک نفر سخت دلش بارانیست ..... یک نفر در گلوی خویش بغض خیسی دارد بغض کالی دارد یک نفر طرح وداع می کشد روی گل سرخ خیال ........... ************ هر کجای دنیا که هستی ، هر کاری که می کنی اینو بدون که یه قلبی هست که فقط واسه خاطر تو می زنه....... تقدیم به محبوب و ساناز Adeli.T
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 22 آذرماه سال 1384 13:22
به احترام او............ دلم گرفته آسمون نمی تونم گریه کنم شکنجه می شم از خودم نمی تونم شکوه کنم انگاری کوه غصه ها به سینه من اومده آخ که داره باورم می شه خنده به ما نیومده دلم گرفته آسمون ازخودتم خسته ترم تو روزگار بی کسی یه عمره که دربه درم حتی صدای نفسم می گه که توی قفسم من واسه آتش زدن یه کوله بار شب بسم دلم گرفته...
-
گلایه
سهشنبه 1 آذرماه سال 1384 16:54
سلام به تمامی دوستان بعد از مدت نسبتا طولانی باز هم اومدم. راستش وقتی دلم می گیره updat می کنم. خیلی وقت بود که ندیده بودمش ولی امروز بعد از مدت طولانی تو کلاس دیدمش. نمی دونم چه جوریه که وقتی می بینمش تمام شکایت ها و گلایه های دنیا رو سرم خراب می شن. با این حال براش آرزوی موفقیت و خوشبختی می کنم....
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 1 آذرماه سال 1384 12:17
باور ندارم بی من رفتی؟؟!! نیمه شب بود و تو در خاطر من چون هرشب ره خواب بر چشم ترم می بستی در خیال من و اندیشه من بودی تو نه همین شب همه شبها هستی خاطرت آرام به اندیشه من می آید همره خاطر تو بغض و غرن * می آید همه شب حال من این است نه این شب تنها همه بی تابی و شب بیداری گونه تر کردنها تو کدامین شب از این حال دلم با...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 24 مهرماه سال 1384 16:26
**************************************************** می شد از بودن تو عالمی ترانه و ساخت کهنه ها رو تازه کرد از تو یک بهونه ساخت با تو می شد که صدام همه جا روپر کنه تا قیامت اسم ما قصه ها رو پر کنه تو رو خیلی دیر شناختم وقتی که تموم شدم **** نه یه دست رفیق دستام نه شریک غم بودی واسه حس کردن دردام خیلی خیلی کم بودی توی...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 20 شهریورماه سال 1384 20:34
سلام به همه عزیزان می خوام یه پیشنهاد کنم . خیلی دلم می خواد یه روز همه دوستان توی یه روم دور هم جمع بشیم و بیشتر با هم آشنا بشیم . هر کی با نظر من موافقه تو نظرات بگه .(خیلی دلم می خواد با آدمایی مثل خودم که یه جرایی در فراغ رفتن یه نفر می سوزن بیشتر آشنا بشم. ممنون از همه...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 15 شهریورماه سال 1384 02:33
قدر دانی از استاد ارجمند استاد جودی. شاید بسیاری از شما ها در طول دوران تحصیلاتتون از بسیاری خوشتون اومده باشه.خیلی اونو دوست داشته باشین . ولی استاد جودی یه چیز دیگست. از اون استادایی است که باعث پیشرفت و امیدواری انسان تو تمتم زمینه ها خصوصا در امر تحصیل می شه. من به نمایندگی از تمام بچه های کلاس کامپیوتر پیوسته از...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 13 شهریورماه سال 1384 12:23
امشب به یاد تو چشم بر هم گذاشتم و از رفتنت گریستم صبح را با یاد تو اغاز و شب را به یادت پایان دادم ، یادت در جانم جاریست و نامت ضامن حالم و نگاهت بی غرض است به من نگاه نکن این نگاه کردن ها ارامشی ندارد ، مرا دریاب تو را نخواستم با اینکه در دلم جا داری! ای کاش هیچگاه چشمانم در چشمان پر فروغت خیره نمی گشت و عشق با این...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 4 شهریورماه سال 1384 20:20
سلام به همه می خوام سفارش یه نفرو پیش یه نفر دیگه کنم. سلام ساناز خانوم .امیدوارم که خوب باشین و روزگار بر وقف مراد شما بگذره. می دونین محبوب پسر خیلی خوبیه هر چه از نجابت و خانومیش بگم کم گفتم.سر به زیر خجالتی باهوش از هر انگشتش هنر می باره(اینترنت چت پرینت تایپ...) از شوخی گذشته خیلی آقاست. امیدوارم که به هم برسین و...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 3 شهریورماه سال 1384 20:49
" فراق" ببین باز هم گریه می کنم برای تو برای خودم برای فاصله هایی که: تو را از من گرفتند و برای دختری که باد یک شبه همه ی آرزوهایش را به یغما برد.... ................................. "باز هم تنهایی" تا خواستم باورت کنم سایه ای غریب در قاب در ایستاد. آنگاه: ته مانده ی تبسم در تزلزل بغض فروخورده ام به گل نشست. گریه...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 20 مردادماه سال 1384 11:53
با آمدنش شوری در من به وجود آورد وصف نشدنی اما ............ او می رود رفتنی که پر از دلهره بازگشت است او می رود با یک خداحافظی کوتاه دلم شور می زند برایش نگران بود موقع رفتن نمی داند نمی دانم کی باز می گردد چشم به راه او به جاده هستم تا بازگردد بازگردد او می رود و مرا تنها رها می کند رفتنی که بازگشتش مبهم است آخرین...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 8 مردادماه سال 1384 19:47
سلام به تمامی عزیزان این متن با این که قبلا تو وبلاگم بود ولی باز هم به اصرار بعضی از دوستان تو لاگ گذاشتم. نوشته هایی که می خونین حرفای دلمه(امیدوارم که خوشتون بیاد) به زبان ترکی هست ولی ترجمش روهم زیرش نوشتم. ترکی سن گدنن سورا بیلمیرم هاردان باشلییم.هانکی دردیمی دییم.سنسیزلیگیمی نجه سویلیم. اینان سنی سنن چوخ...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 6 مردادماه سال 1384 20:26
کاش معشوق ز عاشق طلب جان می کرد تا که هر بی سرو پایی نشود یار کسی تو اگر می دانستی که چه زجری دارد خنجر از دست عزیزان خوردن از منه خسته نمی پرسیدی : دوست چرا تنهایی ؟!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 4 مردادماه سال 1384 21:00
تو اینجا نیستی ! تنهای تنها ، با سکوتی سخت درگیرم و می دانم ، اگر دیگر نیایی ، در غروبی سرد و غمبار و پر از تردید می میرم ! امید بازگشت تو ، مرا زنده نگه می دارد و آری تو می آیی ! تو می آیی بهانه من ، و می دانم دوباره شاخه های خشک احساسم ، جوانه می زند ، لبریز از عشق و شکوه زندگی می گردد و با تو ، تمام لحظه های تلخ...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 3 مردادماه سال 1384 19:56
تندیس امید چندی بود که ساکت نشسته بودم و به جستجومی پرداختم تا راهی به سوی زندگی بیابم، ولی افسوس که پرنده شوم ناامیدی در آسمان زندگیم پرواز می کرد تا مبادا راه خویش گم نکنم . عشق را لطافت زندگی میدانستم و وقتی آن را از دست دادم زندگی برایم همچون گوری سرد و خاموش گردید به آسمان می نگرم و می گویم : خدایا چرا مرا خلق...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 29 تیرماه سال 1384 21:37
حتما یه سری به این لاگ بزنین. http://www.antianjoman.blogsky.com
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 14 تیرماه سال 1384 18:34
با اجازه مریم خانم کاش هیچکس تنها نبود کاش دیدنت رویا نبود گفته بودی می مانم ولی رفتی و گفتی که اینجا جا نبود من دعا کردم برای بازگشت دستهای تو ولی بالا نبود یک نفر آمد صدایم کرد و رفت با صدایش آشنایم کرد و رفت پشت پرچین شقایق که رسید ناگهان تنها رهایم کرد و رفت چه کسی خواهد دید مردنم را بی تو؟ گاه می اندیشم خبر مرگ...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 14 تیرماه سال 1384 17:01
این هم لاگ یکی از دوستان که خیلی جالب و ماهرانه کار شده.متنهاشم خیلی عالیه.بهتون پیشنهاد می کنم حتما یه سری بزنین ( امیدوارم که تو زندگیش موفق باشه ) http://haramedelam.blogsky.com ............................................................ او منی اونوتسادا باغلیاجایام سینمه (اگه اون منو فراموش هم کنه باز هم تو...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 10 تیرماه سال 1384 14:36
سلام به همه دوستان این متنو از لاگ یکی از دوستان برداشتم(البته قبلش ازش اجازه گرفتم).باور کنین وقتی خوندمش قلبم تند تند می زد. بــــــی تــــــو ( * * * SANSIZ * * * ) بی تو طوفانزده دشت جنونم،صید افتاده به خونم تو چسان می گذری غافل از اندوه درونم بی من از کوچه گذر کر دی و رفتی بی من از شهر سفر کردی و رفتی قطره ای اشک...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 8 تیرماه سال 1384 19:31
اورییمده تنهالیق آدلی بیر سئودا یاشاییر گوزومده اوزون یولار حسرتی یاغیر کونلومده سینم سنه چاتماقا آرزوسی اللریمده بیر اووج بیر سوگی گویه اوزالی آیاقلاریمدا آغیر یولار گئدیشین آغریسی دیلیمده سئودالی گونلرین سن ترانه سی ایندی اورییم، گوزلریم، کونلوم، الریم، آیافلاریم، دیلیم و شهریم سنی گوزلیر SANI CHOK OZLEYOROM
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 2 تیرماه سال 1384 23:30
سلام به همه امیدوارم که از وبلاگ من خوشتون بیاد ( البته می دونم خیلی اشکال داره ). می دونین من تاشش ماه پیش اصلا نمی دونستم وبلاگ چیه . عاشق یه نفر بودم که حاضر بودم براش جونمو هم بدم ( البته الان هم همین حس رو دارم ). حتما خیلی از شماها در فراغ رفتن یه نفر سوختین . می دونم خیلی سخته ( بزرگترین ضربه تو زندگی ). وقتی...